سیدجمال‌الدین اسدآبادی؛ بنیانگذار تفسیر عصری اجتماعی قرآن
کد خبر: 4041619
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۶
فروغ پارسا بیان کرد:

سیدجمال‌الدین اسدآبادی؛ بنیانگذار تفسیر عصری اجتماعی قرآن

فروغ پارسا، دبیر علمی همایش تفسیر اجتماعی قرآن در جهان اسلام گفت: گفتمان تفسیر عصری اجتماعی قرآن از سوی سیدجمال‌الدین اسدآبادی رقم می‌خورد و تفسیر قرآن وارد مرحله جدیدی از حیات خودش می‌شود. شاگردان اسدآبادی، گفتمان تفسیری او را ادامه دادند و آن را به الگوواره غالب در مطالعات تفسیری تبدیل کردند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دبیر علمی همایش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در جهان اسلام، امروز چهارشنبه 18 اسفندماه در این همایش به سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی را در ادامه می‌‌خوانید:
 
برگزاری همایش تفسیر اجتماعی در جهان اسلام در شمار برنامه‌های راهبردی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی بوده است که تبیین ابعاد و ویژگی گرایش‌های مختلف تفسیری را وجهه همت خود قرار داده است. این مهم با حمایت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محقق شد و دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مختلف و از همه مهم‌تر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همایش همکاری داشتند. 

مهم‌ترین تحول در تاریخ تفسیر قرآن کریم

گرایش یا رویکرد تفسیر اجتماعی به حق مهم‌ترین تحول در تاریخ تفسیر قرآن کریم است و در طی 15 سده که از نزول قرآن می‌گذرد هرگز تفسیر با چنین تحولی مواجه نبوده است. در واقع پیش از این تفسیر قرآن به مثابه یک امر دانشی و یا گونه‌ای عبادت تلقی شده است. دانش‌های مختلف اسلامی از عقاید و کلام و فقه گرفته تا عرفان و تاریخ و اخلاق همگی مبتنی بر تفسیر آیات قرآن بوده و نظریه‌پردازی در حوزه چگونگی تفسیر قرآن و بایستگی و اصول تفسیر نیز از همان سده‌های متقدم از سوی عالمان مسلمان مطرح بوده است ولی همواره تفسیر به مثابه دانش و نظر برای دانش مورد توجه قرار می‌گرفت. 
 
در این میان در آستانه سده 14 هجری نظریه بدیعی در باره تفسیر قرآن مطرح می‌شود که به ضرورت تفسیر و فهم قرآن برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی مردم اصرار دارد. این نظریه بر آن است که قرآن به مثابه کتاب مقدس مسلمانان که تمدن عظیم اسلامی را بنا کرده باید در قلب مسلمانان و شریان‌های وجودی آنها جاری و ساری باشد. آموزه‌های حیات‌بخش و انسان ساز قرآن همان طور که موفق شد جامعه بدوی عرب عصر نزول را متحول کند و فرهنگ و تمدن بی‌سابقه‌ای در بخش‌های مختلف آسیا و اروپای قرون میانه ایجاد کند امروز و هر روز هم قادر است اقتدار و بزرگی مسلمانان را ضمانت و تدارک نماید. باید قرآن  وارد زندگی روزمره مسلمانان شود و آیات و آموزه‌های آن دستمایه همه حرکت ها و افعال مسلمانان شود. 
 
مبدع و بنیانگذار این نظریه کسی نیست جز سیدجمال‌الدین اسدآبادی که در برخی متون به سیدجمال‌الدین افغانی نیز مشهور هست. در واقع اسدآبادی که در آستانه سده بیستم میلادی و 14 قمری از دنیا رفت در دورانی می‌زیست که مسلمانان از لحاظ شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در ضعف و زبونی بسر می‌بردند. استعمار از سویی منابع و ذخایر سرزمین های مسلمانان را به تاراج می‌برد و از سوی دیگر فقر و جهل و خرافه‌پرستی را در ایشان تقویت می‌کرد. 

دلایل احساس فرودستی در میان مسلمانان

در همان حال، اقتدار و هیمنه پیشرفت‌های علمی غرب باعث احساس ذلت و فرودستی در میان مسلمانان شده و اعتماد به نفس و قدرت اراده آنها را از بین برده بود. استبداد و سازوکارهای نظام‌های مستبد و پادشاهی نیز هیچ گونه توسعه اجتماعی در سرزمین‌های مسلمانان ایجاد نکرده بودند. پادشاه و سلطان، حاکم علی‌الاطلاق بودند و جنگ و صلح و حیات و ممات مردم که در عرف جاری و مکاتبات و مراسلات از آنها به رعیت تعبیر می‌شد صرفاً در دست قدرت سلطان بود. بدتر از همه و دردناک‌تر از این همه، ترویج و تبلیغ این امر بود که آموزه‌های دینی یعنی اسلام و قرآن باعث همه این عقب افتادگی و ذلّت برای مسلمانان بوده است. در ترسیم اوضاع جهان آن روز گفته شده در یک طرف غرب و مدرنیسم و پیشرفت‌های تکنولوژی و آزادی و عدالت و رفاه برای مردم قرار داشت و در طرف دیگر اسلام و عقب ماندگی و استبداد و خفقان و فقر و بیماری و جهل. 
 
در واقع مردم مسلمان در طی  سده نوزدهم و بیستم در مصر و شام و تونس و الجزایر و مراکش و نیز هند درگیر استعمار دولت‌های اروپایی و در نتیجه فقر و فلاکت ناشی از آن بودند. در ایران و عثمانی که به ظاهر حکومت‌های مستقل وجود داشت و در استعمار اروپاییان نبودند،  مردم به شدت درگیر فساد و استبداد بودند و اوضاع اقتصادی و اجتماعی نابسامانی داشتند. در واقع هیچ یک از سازو کارها و مظاهر مدنیت مدرن در ایران و عثمانی شکل نگرفته بود. هیچ قانون و مرکز قانون‌گذاری برای فیصله امور اجتماعی مردم به جز ساختارهای سنّتی و قدیمی که عموماً تحت سلطه کارگزاران حکومتی بودند وجود نداشت. 
 
در بسیاری موارد استبداد دینی به حمایت از استبداد سیاسی می‌پرداخت و اقتدار شاه را تقویت می‌کرد. در واقع برخی از عالمان دینی که در ساختار قدرت قرار داشتند و از امکانات مادی و معنوی خاصی استفاده می‌کردند در مواضع مختلف به تأیید و تقویت شاه و لزوم فرمانبرداری بی‌قید و شرط از شاه فتوا می‌دادند. سید‌جمال‌الدین حسینی اسدآبادی به عنوان شخصیتی که در سنت‌های آموزشی اسلامی تعلیم دیده بود، نمی‌توانست نسبت به مشکلات جهان اسلام بی‌تفاوت باشد و از آن مهم‌تر نمی‌توانست نسبت به تضعیف جایگاه قرآن و ادعای ناکارآمدی دین در رابطه با پیشرفت جوامع بی تفاوت باشد. 
 
در واقع سیدجمال با هدف اصلاح جامعه مسلمانان و دستیابی به توسعه و عظمت از دست رفته جایگاه اسلام و برای بازیابی توان هماوردی با قدرت‌های بزرگ، گفتمان فهم و تفسیر عصری و اجتماعی قرآن را مطرح کرد. از نگاه سیدجمال، تنها راهکار مسلمانان در مواجهه با مشکلات و مسائل اجتماعی در هر عصر و زمانه‌ای، بازگشت به قرآن و رجوع به قرآن برای دریافت پاسخ و راه حل مناسب از قرآن است. 

توجه به کارکرد آیات قرآن در حل مسائل اجتماعی

سیدجمال می‌گوید تا زمانی كه قرآن ميان مسلمانان قرائت مي‌شود و رهبر واقعي آن‌هاست این کتاب از موجوديت آن‌ها حمايت و از جوامع اسلامي دفاع مي‌كند و متجاوزين به حقوق مسلمانان را منكوب مي‌سازد. قرآن کتاب هدایت و قابل فهم برای همه اعصار است و شفای درد گمراهی و درمان مرض نادانی است. سید جمال الدین اسدآبادی، قرآن را مدینه فاضله و صراط مستقیم سعادت بشری می‌دانست و می‌گفت: راه علاج و نجات به این است که هر فردی از افراد مسلمانان بر طبق قرآن مجید طابق النعل بالنعل عمل کند.
 
گفتمان فهم و تفسیراجتماعی سیدجمال‌الدین اسدآبادی چند شاخصه مهم دارد که یکی از آنها توجه به کارکرد آیات قرآن در حل مسائل اجتماعی است. مبارزه با استعمار و استبداد، آزادی‌خواهی، عدالت‌جویی، اتحاد جهان اسلام و امور دیگر، همگی مسائلی بودند که سیدجمال از لابه‌لای آیات قرآن به دنبال راه حلی برای آنها می‌گشت و به طور خاص تلاش می‌کرد از آیات قرآن در تشویق و ترغیب مردم به مبارزه و اهمیت مشارکت مردم در تغییرات اجتماعی کمک بگیرد. آیه 11 سوره رعد است که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» در مقالات سیدجمال خیلی کاربرد دارد و  دریافت و تفسیر سید از این آیه آن است که خداوند امور هیچ قوم و مردمی را تغییر نمی‌دهد مگر این که خود آنها تغییر کنند؛ یعنی خودشان برای این تغییر و اصلاح امور خودشان تلاش کنند. 
 
باید دانست پیش از سیدجمال هیچگاه چنین تفسیری از این آیه دیده نشده است. سید در کشورهای درگیر استعمار مثل هند و مصر و مغرب و سوریه و نیز کشورهای مسلمان استبداد زده ایران و عثمانی با همین راهکار و با همین نوع تفسیر از آیات قرآنی مردم را به انقلاب و قیام و حرکت و مبارزه تشویق می‌کند و باین ترتیب یک حرکت اصلاح دینی در تمام جهان اسلام برای رهایی از استعمار شکل می‌گیرد. در واقع رهبر همه حرکت‌ها و گفتمان‌های اصلاحی در جهان اسلام در شمار شاگردان بی‌واسطه و یا با واسطه سیدجمال بوده‌اند.

عقل‌گرایی و خرافه‌زدایی از دین 

ﺳﻴﺪﺟﻤﺎل‌اﻟﺪﻳﻦ در مواجهه با شبهه ناکارآمدی دین، شاخصه عقلگرایی را جهت تفسیر قرآن مطرح می‌کند و معتقد است مهم‌ترین آموزه قرآن و نیز مهم‌ترین وسیله برای فهم قرآن عقل است. به اعتقاد وی باید آموزه‌های دینی را از ﺧﺮاﻓﺎت و اوهامی که عموماً گریبان‌گیر ادیان می‌شود خالی نمود. چنان که می‌گوید: دﻳﻦ اﺳﻼم ﻳﮕﺎﻧﻪ دﻳنی اﺳﺖ ﻛﻪ ذم اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻼدﻟﻴﻞ و اﺗﺒﺎع ﻇﻨﻮن را میﻛﻨﺪ و ﺳﺮزﻧﺶ ﭘﻴﺮوي از روي ﻛﻮري را میﻧﻤﺎﻳﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺒه ﺑﺮﻫﺎن در اﻣﻮر را ﺑﻪ ﻣﺘﺪﻳﻨﻴﻦ ﻧﺸﺎن می‌دﻫﺪ و در ﻫﺮ ﺟﺎ ﺧﻄﺎب ﻋﻘﻞ می‌کند.
 
وی در خطابه‌های خود تأکید کرده که ﺑﺮاي ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺑﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﻋﻠﻤﻲ دﻧﻴـﺎی ﻣـﺪرن ﺑﺎﻳـﺪ اﻋﺘﻘﺎدات را ﺑـﻪ ﻣﺤﻚ ﻋﻘﻞ ﺳﻨﺠﻴﺪ و ﻛﻼم ﺧﺪا را در ﺟﻬﺖ آزادي ﺳﻴﺎسی و بیﻧﻴﺎزی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺣﻘﻮق ﺣﻘه اﻧﺴﺎنی آﻧﻬﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎنی ﻛﻪ ﺑﺪین‌‌‌‌سان از ﺑﻨﺪ ﺧﺮاﻓـﺎت و ﺗﻌﺼﺐ‌ﻫﺎی ﻧﺎروا رﻫـﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ دﻳﻨﻲ ﺧﻮد آﮔﺎﻫﻲ میﻳﺎﺑﺪ و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﺟﺪﻳﺪ آن را درمیﻳﺎﺑﺪ، ﻧـﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﺪی ﻏﻴﺮاﻧﺴﺎنی را ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮد نمیﭘﺬﻳﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﻤﻼً ﺑﺎ اﺗﺤﺎد ﺑﺎ ﺑﺮادران دﻳﮕﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺧﻮد ﺷﺎﺋﻖ ﻣﻲ‌ﺷـﻮد و از اﻳﻦ رﻫﮕﺬر اﺳﻼم را ﺑـﻪ ﻋﺎﻟﻲ‌ﺗﺮﻳﻦ درﺟﻪ ﻗﺪرت می‌رﺳﺎﻧﺪ. در واقع سید تلاش می‌کرد با پیراستن دین اسلام از خرافات نشان دهد آموزه‌های قرآنی با ﻋﻘﻼﻧﻴﺖ و ﻋﻠﻢ ﻣﺪرن سازگاری دارد.  

کاربست دانش‌های نوین در تفسیر و  فهم قرآن

منازعه علم و دین و یا تضاد و تناقض آموزه‌های دینی با یافته‌های جدید علوم یکی از مسائل اجتماعی عصر سیدجمال بود. سیدجمال معتقد است آموزه های قرآن با علوم جدید و یافته‌های آن هیچ منافاتی ندارد.  سید با این استدلال، به سوی کاربست دانش‌های نوین در فهم و تفسیر قرآن تمایل پیدا می‌کند. به همین دلیل شاگردان سید در مصر و سوریه و جاهای دیگر گرایش تفسیر علمی قران را پدید می‌آورند و در توجیه و تأیید برخی یافته‌های علوم از آیات قرآن استفاده می‌کنند. 

ایجاد گفتمان تفسیر عصری اجتماعی قرآن

به این ترتیب گفتمان تفسیر عصری اجتماعی قرآن کریم از سوی سیدجمال‌الدین اسدآبادی رقم می‌خورد و تفسیر قرآن وارد مرحله جدیدی از حیات خودش می‌شود. شاگردان اسدآبادی، گفتمان تفسیری او را ادامه دادند و آن را به الگوواره غالب در مطالعات تفسیری تبدیل کردند. در واقع شعار بازگشت به قرآن  و گفتمان تفسیر عصری و اجتماعی سید جمال حرکتی در جهت اصلاح و نوسازی اندیشه دینی در جهان اسلام بود که هم در بعد نظری و هم در بعد علمی منجر به تحولات عمده‌ای گردید. در بعد نظری شاهد پیدایی گرایش‌های تفسیری مثل تفسیر اجتماعی و تفسیر علمی و تفسیر ادبی نوین هستیم و در بعد عملی حرکت‌های اصلاحی و انقلابی که در کل جهان اسلام ایجاد شد. 
انتهای پیام
captcha